مسلش گاسائه، مادر شش فرزند، در خانه بالای تپه خود در منطقه گوف جنوبی اتیوپی و از فرزندانش مراقبت می کرد که رانش زمین را شنید که بسیاری را در گل و لای گرفتار کرد.
او گفت: «مردم فریاد می زدند و ما به سرعت از کوه پایین آمدیم.
در منطقه کنچو ساچا گوزدی که خانم مسله در آن زندگی می کند، چندین روستای کوچک پراکنده در سطح تپه ای وجود دارد که در معرض خطر سیل و رانش زمین هستند.
مجموعه ای از سکونتگاه ها با خانه هایی با دیوارهای گلی و سقف های حلبی مشخص می شود که برخی از آنها در بالای دامنه های سرسبز قرار گرفته اند. روستاهای دیگر – از جمله روستایی که در اثر رانش زمین مدفون شده است – در دامنه تپه ها جمع شده اند.
پیش از فاجعه روز یکشنبه بارندگی های شدید وجود داشت که جاده های باریک و لغزنده در این منطقه را خطرناک کرد.
اما خانم مسلک، همسرش و تعدادی از فرزندانش از مسابقه دادن به محل حادثه دریغ نکردند.
«وقتی به آنجا رسیدیم، زمینی را دیدیم [had swallowed] خانم ها،» او به بی بی سی گفت.
آنها به انبوه روستائیانی که با شنیدن این خبر رسیده بودند، پیوستند و به طور غریزی شروع به حفاری در خاک و گل کردند، بسیاری با دست خالی به امید نجات کسانی که در زیر خاک دفن شده بودند.
در ساعات بعد تعداد زیادی دیگر آمدند. اما آنها موفقیت محدودی داشتند – چند نفر توانستند زنده بیرون بیایند، بسیاری دیگر در دام ماندند.
خانم مسلک گفت: «روز غم انگیزی بود.
مقامات محلی که دیدند به قدرت و تلاش بسیار بیشتری نیاز است، شروع به بسیج کمک کردند.
روز بعد، در یک جلسه اضطراری، به هر بزرگسال توانا و بچههای بزرگتر دستور دادند که هر وسیله مزرعهای مانند بیل، تبر و بیلها را که میتوانستند تهیه کنند و با هم کار کنند.
این سایت برای وسایل نقلیه با تجهیزات سنگین تر قابل دسترسی نبود.
شوهر خانم مسلک و دو پسر بزرگترش – 15 و 12 ساله – بلافاصله به تلاش جستجو و نجات پیوستند. در همین حین او از جلسه به خانه برگشت تا به کوچکش شیر بدهد و برای بچه های دیگر غذا بپزد.
سپس برای ارائه کمک به طبقه پایین رفت. اما صحنه دیگری – و تراژیک تر – در انتظار او بود. رانش زمین دوم رخ داد که بسیاری از کسانی که در ماموریت نجات شرکت داشتند مدفون شدند.
او که قادر به مهار احساسات خود نبود، به داخل زمین هجوم برد که شوهر و فرزندانش را بلعید. اما یک نفر او را متوقف کرد و به او یادآوری کرد که هنوز خطرناک است.
گفتند من هنوز در خانه بچه دارم و باید برای آنها زنده بمانم.
در ساعات بعد خبر این فاجعه مضاعف در روستاها و شهرهای اطراف پیچید.
صدها نفر برای کمک آمدند.
خانواده ها برای یافتن عزیزان گمشده خود به تکاپو افتادند. برخی – از جمله رئیس محلی که ساکنان را پس از اولین رانش زمین بسیج کرد – به سرعت کشته شدن آنها تایید شد.
در یک لحظه، خانم مسلچ «حفارها را دید که جسد کسی را بیرون میکشیدند. فکر کردم شوهر منه شروع کردم به کمک کردن،” او گفت.
“من فکر می کردم او زنده است. اما او مرد. وقتی برای کمک رفت هنوز تبری را که در دست داشت گرفته بود [those buried in the first landslide].
«چهره او غیرقابل تشخیص بود. فقط برای اطمینان، جیب سینه اش را چک کردم چون می دانستم شناسنامه اش را آنجا نگه داشته است. او بود. من دادزدم.”
از آنجایی که جسد شوهرش – به همراه سایر اجساد پیدا شده – به مکان امنی منتقل می شد، خانم مسله نمی توانست همراهی کند زیرا دو پسرش هنوز مفقود بودند.
من بین رفتن و ماندن درگیر بودم».
جسد پسر 12 ساله او بعداً پیدا شد. فرزند 15 ساله او که روز پنجشنبه با بی بی سی صحبت کرد، پیدا نشده بود.
“مثل من [suffered] بچه هایم را به دنیا آوردم، آنها را بزرگ کردم، به آنها آموزش دادم. من خیلی ناراحتم، او گفت که غم او را فرا گرفته است.
اما خانم مسلک در غم خود تنها نیست. مرگ در خانه بسیاری از خانواده ها را زد.
تایید شده است که حدود 257 نفر در نتیجه دو رانش زمین جان خود را از دست داده اند. سازمان ملل تخمین می زند که این تعداد می تواند به 500 نفر برسد، زیرا در روزهای آینده خاک بیشتری حفر می شود.
سراویت یوهانس، که پدر و برادر ناتنیاش هنوز مفقود شدهاند، به بیبیسی گفت که از آنجایی که اکثر مردم عزیزانشان را مفقود یا تایید شده میدانند، «حتی اقوام به ما کمک نمیکنند که حفاری کنیم» زیرا خودشان «دو یا سه عضو خانواده» دارند. آنها باید جستجو کنند.”
به گفته سازمان ملل، 15000 نفر باید از این تپه ها نقل مکان کنند تا از بلایای آینده جلوگیری شود. به تلاش و هزینه زیادی نیاز دارد.
اما بسته شدن خانم مسلک تنها زمانی رخ خواهد داد که پسرش پیدا شود.
زمان زیادی طول خواهد کشید تا جامعه شروع به بهبود کند.