ولادیمیر کارا مورزا فکر می کرد در زندان روسیه خواهد مرد


من کاملا مطمئن بودم که در زندان پوتین خواهم مرد.»

این تقریباً اولین چیزی است که اولادزیمیر کارا مورزا پس از آزادی غیرمنتظره اش در بزرگترین تبادل زندانیان از زمان جنگ سرد به من می گوید.

او می گوید که سیاستمدار مخالف روسی وزن زیادی از دست داد – از استرس. او همچنین پس از بیش از دو سال پشت میله‌های زندان همچنان در حال انتقال ناگهانی خود از یک زندان با امنیت حداکثری در سیبری به تبعید اجباری است.

او این حس را توصیف می کند: «این سورئال است، مثل اینکه در حال تماشای یک فیلم هستم. “اما این فیلم خوبی است” که در آن او سرانجام به خانواده ای که از زمان دستگیری اش در مسکو در آوریل 2022 ندیده بود، پیوست.

کوچکترین پسر او را همه جا دنبال می کرد و سعی می کرد او را از چشمانش دور نکند.

ولادیمیر کارا مورزا، که شهروند بریتانیا نیز هست، به دلیل محکومیت شدید و پیگیرانه ولادیمیر پوتین و تهاجم تمام عیار به اوکراین، به جرم خیانت به کشور مجرم شناخته شد و به 25 سال زندان محکوم شد.

او 11 ماه گذشته را در سلول انفرادی گذراند و مجبور شد هر روز ساعت 05:00 رختخوابش را مرتب کند و هر روز حدود یک ساعت فقط کاغذ و خودکار به او می داد.

«از دست دادن ذهنت خیلی آسان است. حس زمان و مکان را از دست می دهید. واقعاً همه چیز،” او در یکی از اولین مصاحبه های طولانی خود پس از آزادی اش فاش می کند. “تو هیچ کاری نمی کنی، با کسی صحبت نمی کنی، جایی نمی روی. روز از نو.»

او از تماس تلفنی با خانه خودداری کرد و تنها دو بار در دو سال اجازه صحبت با فرزندانش را پیدا کرد.

مجازات اضافی حتی از نظر فیزیکی وحشیانه تر بود.

تقریباً ده سال پیش، ولادیمیر کارا مورزا تقریباً بر اثر یک سم ناشناخته جان خود را از دست داد و هنوز از عواقب آن، از جمله آسیب عصبی رنج می برد. او اکنون فاش می‌کند که در سپتامبر یک پزشک زندان به او «یک سال، در بهترین حالت 18 ماه» زندگی می‌کند، اگر پشت میله‌های زندان بماند.

او با لبخندی کنایه آمیز توضیح می دهد: «بعد از دو بار مسمومیت با FSB، وضعیت سلامتی من برای یک کلنی با امنیت بالا نیست.

کارا مورزا یکی از هشت مخالف روسی بود که هفته گذشته از زندان های خود ناپدید شدند.

هنگامی که وکلا و بستگان زنگ خطر را به صدا درآوردند، شایعاتی مبنی بر یک مبادله قریب الوقوع گسترش یافت. خود زندانیان هیچ اطلاعی نداشتند.

با این حال، زمانی که نگهبانان به سلول کارا مورزا در اومسک نفوذ کردند، او فکر کرد که او را “برای اعدام بیرون خواهند برد”. من واقعاً فکر می کردم که قرار است اعدام شوم.»

او اخیراً وظیفه امضای دادخواست عفو ریاست جمهوری را بر عهده داشت، اما از درخواست رحمت از ولادیمیر پوتین که او را “دیکتاتور، غاصب و قاتل” می خواند، خودداری کرد.

کارا مورزا به مسکو و به بازداشتگاه بدنام FSB Lefortovsk منتقل شد. پنج روز بعد، او را به اتوبوس بردند و بقیه مخالفان را دید که هر کدام یک نگهبان FSB در کلاه داشتند.

سپس یکی دیگر از نگهبانان میکروفون اتوبوس را گرفت و اعلام کرد که آنها را برای تبادل زندانی می برند، بدون جزئیات.

کارا مورزا می گوید: «هیچ کس رضایت ما را نخواست. ما را مثل گاو سوار هواپیما کردند و پیاده کردند.»

این فعال با تنها لباس غیرنظامی که داشت: شلوار مشکی و تی شرت و همچنین دمپایی هایی که برای دوش زندان به تن داشت به آلمان پرواز کرد.

مخالفان روسی بخشی از “مجموعه” زندانیان سیاسی آزاد شده به همراه شهروندان برجسته آمریکایی مانند روزنامه نگار ایوان هرشکویچ بودند.

این سه نفر از فعالان سابق تیم الکسی ناوالنی، سیاستمدار اپوزیسیون بودند که اوایل سال جاری به طور ناگهانی در زندان درگذشت. در ابتدا قرار بود ناوالنی بخشی از یک تبادل جامع باشد.

در ازای مخالفان، روسیه تعدادی جاسوس و جنایتکار از جمله جایزه اصلی ولادیمیر پوتین به دست آورد: یک قاتل FSB معروف به وادیم کراسیکوف که در روز روشن در پارکی در برلین کشته شد.

قاضی که او را به حبس ابد محکوم کرد، این قتل را اقدامی “تروریسم دولتی” خواند.

«به همه کسانی که از آن انتقاد می کنند [swap]کارا مورزا در پاسخ به جنجال‌هایی که پیرامون آزادی کراسیکوف وجود دارد، می‌گوید: من با احترام از آنها می‌خواهم که به فکر تبادل زندانیان نباشند، بلکه به فکر نجات جان باشند.

قاتل با فرش قرمز و در آغوش گرفتن خود پوتین از خانه استقبال شد.

آیا 16 زندگی ارزش آزادی یک قاتل را ندارد؟

آلمان برای مدت طولانی مطمئن نبود. کارا مورزا استدلال می کند که تأخیر ممکن است دلیلی باشد که به قیمت جان الکسی ناوالنی تمام شد.

شادی ملاقات کارا و مرزا تحت الشعاع افکاری در مورد بازداشت شدگان روسی است که آزاد نشده اند.

همسرش اوگنیا به من می‌گوید: «از اینکه این افراد را آزاد می‌بینم بسیار خوشحال و شوکه هستم، اما اینکه افراد زیادی پشت سر گذاشته‌اند نیز بسیار ناراحت‌کننده است. “من احساس گناه می کنم.”

سازمان حقوق بشر مموریال صدها زندانی سیاسی دارد و به طور فعال برای یک گروه دارای اولویت مبارزه کرده است.

افرادی مانند آلکسی هورینوف که قسمتی از ریه خود را از دست داده است، مبتلا به بیماری های جدی هستند و زمان زیادی برای آنها باقی نمانده است.

شوهرش در مورد کسانی صحبت می کند که “هنوز در گولاگ پوتین خسته هستند” و در مورد امید به مبادلات بیشتر.

او خودش فقط پنج دقیقه آزاد بود که درگیر شد.

ولادیمیر کارا مورزا در اظهاراتی که اندکی پس از فرود در آلمان انجام داد، استدلال کرد که تحریم های مربوط به جنگ در اوکراین باید هدفمندتر باشد.

اوکراینی‌ها بلافاصله طوفانی برپا کردند و ادعا کردند که اولویت او در آزادی کاهش مجازات روسیه برای شروع جنگ است.

کارا مورزا این را کالیبراسیون می نامد.

او اذعان می کند: «من به اطلاعات بیشتری نیاز دارم. من درک می کنم که فوریه 2022 بسیار تغییر کرده است.

اما او می‌خواهد بداند چرا یک وکیل حقوق بشر روسی نمی‌تواند برای یک کنفرانس به کشورهای بالتیک برود، وقتی یک موشک روسی با یک تراشه ساخت غرب می‌تواند به یک ساختمان مسکونی در اوکراین سقوط کند.

او مدعی است: «مسئولیت آنچه که رژیم پوتین در آنجا انجام می‌دهد بر عهده جامعه روسیه است که بخش بزرگی از آن تصمیم گرفته‌اند چشم خود را بر سوءاستفاده و سرکوب ببندند».

اما بیایید مسئولیت آن دسته از کشورهای غربی را فراموش نکنیم که سال ها ترجیح دادند با ولادیمیر پوتین تجارت کنند و به خوبی می دانستند که او کیست و طرفدار چه چیزی است.

در سال 2022، اولادزیمیر کارا مورزا به دلیل اصرار بر حضور در روسیه و صحبت کردن دستگیر شد. او که اکنون بی حرکت است، نگران حق خود برای فراخواندن دیگران به عمل است. او فکر می کند که احساس “محدودیت بیشتری” خواهد کرد.

اما او به محکومیت جنگ علیه اوکراین ادامه خواهد داد.

نمی توان اجازه داد که پوتین در این جنگ پیروز شود. اوکراین باید پیروز شود و برای این کار باید حمایت بیشتری از سوی کشورهای غربی صورت گیرد.»

از نظر تاریخی، به گفته او، “پنجره های فرصت” برای تغییرات دموکراتیک پس از یک “شکست نظامی فاجعه بار” باز می شود.

هنگامی که هواپیمای او از روسیه بلند شد، یک نگهبان FSB در کنار کارا مورزا به او گفت که از پنجره به بیرون نگاه کند.

گفت این آخرین باری بود که وطنم را دیدم. فعال خندید. من گفتم که تاریخ‌دان هستم، پس مطمئن هستم که به کشورم باز خواهم گشت.»

“و خیلی سریعتر از آنچه فکر می کنید خواهد بود.”

دیدگاهتان را بنویسید