پا جاناتان هد، بی بی سی نیوز، سایپان، جزایر ماریانای شمالی
اگر مقاماتی نبودند که با پیراهن های درخشان و گلدار خود از ما استقبال می کردند، دادگاه منطقه شیک و مرمری در سایپان می توانست در هر نقطه ای از ایالات متحده باشد. نسیم گرم اقیانوسی که از اقیانوس آرام به داخل میوزید، برگهای درختان آتشی را که شکوفههایشان بر روی چمنهای سبز نرم میسوخت، خش خش میزد.
بعیدترین مکان برای مشاهده بود پایان حماسه تلخ و طولانی جولیان آسانژ.
آسانژ آن را به عنوان دورترین قلمرو ایالات متحده از سرزمین اصلی ایالات متحده، از مراکز قدرت در واشنگتن که او بسیاری از مبارزات انتخاباتی خود را علیه آنها انجام داده، انتخاب کرد.
سایپان که در 2500 کیلومتری شرق فیلیپین قرار دارد، در جاده ای است که به هیچ کجا نمی رسد.
به جز استرالیا.
هر چند همه چیز در دادگاه بود.
حتی آسانژ که ظاهرش در 14 سال گذشته تغییر کرده است، با بستن کراوات قهوهای مچاله شدهاش و پوشیدن یک ژاکت مشکی لباسهای خود را به تن کرد.
قاضی رامونا مانگلونا، که احتمالاً بزرگترین پرونده زندگی حرفه ای او بود، وقت خود را گرفت.
او تمام جزئیات معامله ای را که بنیانگذار ویکی لیکس با دادستان های ایالات متحده منعقد کرده بود برای پایان دادن به نبرد طولانی حقوقی آنها بررسی کرد و بارها بررسی کرد که آیا او از آنچه با آن موافقت کرده بود راضی است یا خیر.
او که گاهی کمی عصبی به نظر می رسید، قاطعانه به هر سوال پاسخ می داد که بله، خوشحال است.
جسارتی که او در سالهای گذشته از خود نشان داده بود، اندک بود. هم جولیان آسانژ و هم دادستان از درگیری طولانی مدت خود خسته به نظر می رسیدند و مشتاق بودند تا جلسه را به پایان برسانند.
فقط یک بار از آسانژ پیر بود که قاضی از او پرسید که آیا اعتراف می کند که قانون را زیر پا گذاشته است.
او پاسخ داد که وقتی ویکی لیکس را اجرا کرد و هزاران سند طبقه بندی شده را در اختیار عموم گذاشت، معتقد بود که این اقدام توسط متمم اول قانون اساسی ایالات متحده محافظت می شود، که آزادی بیان را تضمین می کند، و به قانون جاسوسی که بر اساس آن وی معتقد است. متهم شد، با این اصلاح مخالفت کرد.
اما زیاد دوام نیاورد. بله، او اعتراف کرد که هر چه آن موقع فکر می کردم، الان هم قبول دارم که آن قانون را زیر پا گذاشته ام.
بیرون دادگستری، مردم با هجوم ناگهانی خبرنگاران گیج شدند، چیزی ناآشنا در جایی که خبر کمی وجود دارد.
من آخرین بار اینجا بودم که 19 سال قبل از اینکه جولیان آسانژ شهرت خود را به سایپان برساند، امپراتور آکیهیتو و امپراطور میتیکو ژاپن را همراهی کردم.
این قلمرو، پایتخت جزایر ماریانای شمالی، در جنگ جهانی دوم صحنه نبرد شدیدی بود که تحت سلطه ژاپن بود و به سربازان و غیرنظامیان گفته شد که نمیتوانند تسلیم آمریکاییهای در حال پیشروی شوند.
صدها غیرنظامی متقاعد شدند تا از صخره ای مرتفع در شمال جزیره بپرند و جان خود را از دست بدهند.
امپراتور و امپراطور در لبه صخره ایستاده بودند و به تلفات وحشتناکی که اجدادشان مرتکب شده بودند فکر می کردند.
امروز مردم با کیسههای سوغاتی به ما نزدیک شدند و از لحظهای که جزیره دورشان در کانون توجه بود، استفاده کردند. برخی نمی دانستند جولیان آسانژ کیست. فرصتی برای فهمیدن وجود نداشت.
پس از دو ساعت مشورت، قاضی مانگلونا آزادی خود را اعلام کرد: او گفت: تولدت مبارک. آسانژ هفته آینده 53 ساله خواهد شد.
و او به او و دادستان یادآور شد که سایپان به تازگی هشتادمین سالگرد صلح را از آن نبردهای وحشتناک بین ژاپنی ها و آمریکایی ها جشن گرفته است و گفت امیدوار است که او اکنون بتواند آرامش را در زندگی خود بیابد.
چند دقیقه بعد، جولیان آسانژ در ماشینی بود که به سمت فرودگاه می رفت، و به تنهایی راه بازگشت به استرالیا. و سایپان به روال بی رمق خود از گل ها و درختان نخل و تازه عروس های کره ای که در سواحل قدم می زدند، بازگشت.