پا کارولین هاولی، خبرنگار دیپلماتیک
10 سال از زمانی که شبه نظامیان داعش تلاش کردند ایزدی ها را در منطقه سنجار در شمال عراق از بین ببرند می گذرد. آنها هزاران مرد را کشتند، به دختران و زنان تجاوز کردند و به آنها تجاوز کردند. بازماندگان اکنون با ترس های جدیدی روبرو هستند زیرا دولت عراق قصد دارد کمپ های چادری را که در آن زندگی می کنند در سایر نقاط کشور ببندد تا آنها را تشویق کند به مناطقی که فرار کرده اند بازگردند.
چندین زن ایزدی که از وحشت جان سالم به در برده اند و در اردوگاه آسیب دیده زندگی می کنند برای یک سری اجراهای گروهی در بریتانیا بودند تا میراث فرهنگی خود را به نمایش بگذارند و وضعیت اسفبار جامعه خود را که یک اقلیت مذهبی و قومی باستانی است، برجسته کنند.
هنگامی که امیره از وحشیگری وحشتناک شبهنظامیان در سال 2014 به بیبیسی میگوید که در سال 2014 بر سرزمین اجدادی ایزدیها تسخیر شدهاند، اشکهایش به آرامی روی گونههایش میریخت. ده سال گذشت، اما درد او غیرقابل تحمل است.
هشدار: این مقاله حاوی تصاویر طبیعت گرایانه از خشونت است
امیره موفق شد به کوه بگریزد، زیرا مردان جامعه او مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و زنان و دختران مورد تجاوز و تجاوز جنسی قرار گرفتند.
اما دو خواهر او از جمله کسانی بودند که در خانههای شبهنظامیان دولت اسلامی کار میکردند که ایزدیها را شیطان پرست اعلام کردند.
او میگوید برخلاف بسیاری از بردهها، خواهران امیره مورد تجاوز قرار نگرفتند، زیرا آنها قبلاً ازدواج کرده بودند.
با این حال، یک خواهر، که شوهرش توسط ستیزه جویان کشته می شد، روزانه مورد ضرب و شتم قرار می گرفت.
و یک تهدید ظالمانه وصف ناپذیر دریافت کرد.
امیره می گوید: 15 روز قبل از اینکه اسیر شود زایمان کرد و به او گفتند بچه ات را می کشیم و مجبورت می کنیم گوشتش را بخوری.
صدای او تقریباً به زمزمه ای کاهش می یابد که او توضیح می دهد که چگونه خواهر دیگرش، دلال – که در زمان دستگیری باردار بود – دخترش را در سن پنج ماهگی از دست داد زیرا نمی توانست برای تغذیه او شیر تولید کند. دلال سعی کرد خودکشی کند اما پسر چهار ساله اش مانع شد. امیره می گوید: «فرزندش فقط چهار سال داشت. و به او گفت: مامان لطفا ما را نکش. از اینجا برویم.”
وقتی بعداً یک گوجهفرنگی از یخچال برداشت تا به او غذا بدهد، او و دو فرزند بازماندهاش را بهعنوان مجازات به مدت یک هفته در اتاقی حبس کردند، بدون غذا و فقط یک بطری کوچک آب و یک کارتن شیر.
برنامههای دولت عراق برای بستن اردوگاههایی که دهها هزار ایزدی را از سال 2014 در خود جای دادهاند، چشماندازی ترسناک برای بسیاری از آنها است.
خدمات محدودی که در حال حاضر در اردوگاه ها ارائه می شود قرار است تا پایان ژوئیه پایان یابد و کمک های بلاعوض برای بازگشت به منطقه سنجار که در آن قتل عام صورت گرفت به آنها اعطا خواهد شد.
ویان دخیل، تنها نماینده ایزدی پارلمان عراق، به بی بی سی گفت: «وضعیت بسیار خطرناک است. گروه های مسلح زیادی در آنجا حضور دارند و نیروهای دولتی عراق ضعیف هستند».
او می گوید که بخش اعظم شهر سنجار هنوز ساکنان دروزی است. “نه خانه، نه مدرسه، نه بیمارستان، نه هیچ چیز وجود دارد.”
آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد (UNHCR) نگرانی های آنها را تکرار کرد و گفت که نباید اجباری کمپ ها بسته شود. فرها بهیرو، کارشناس ارشد، میگوید: «هیچکس نباید مجبور شود به مکانی بازگردد که ممکن است آسیبهای جبرانناپذیری را متحمل شود، یا به امکانات اولیه مانند آب، مراقبتهای بهداشتی، مسکن و کار برای کمک به بازسازی یک زندگی آبرومندانه دسترسی ندارد.» سخنگوی آژانس در عراق
این آژانس می گوید نگران است که برخی از آوارگان سنجار چاره ای جز ماندن در کمپ های از کار افتاده نداشته باشند.
اجازه توییتر محتوا؟
هادیه، 28 ساله، که همچنین بخشی از بازدید از گروه کر که توسط بنیاد خیریه عمار سازماندهی شده بود، به بی بی سی گفت که تا سال 2014 “همه چیز، از جمله یک خانه بسیار بزرگ” در اختیار دارد.
او و خانوادهاش اکنون در چادری به طول تنها 4 متر (13 فوت) و عرض 3 متر “مانند زندانیان” زندگی میکنند. در تابستان بسیار گرم و در زمستان سرد است. اما حداقل او آنجا احساس امنیت می کند.
خدیه نیز همچنان درگیر خاطرات وحشتناکی است – از جمله اتفاقی که برای پسر عمویش غزل افتاد.
غزل در هشت سالگی اسیر شد و دو سال بعد مجبور به ازدواج شد. هادیه می گوید که در سال 2020 در سن 14 سالگی نجات پیدا کرد و دو فرزند را بزرگ می کرد که مجبور بود آنها را ترک کند و با این فکر که ایزدی ها “آدم های بد” هستند شستشوی مغزی داده شد.
غزال که اکنون 18 سال دارد همچنان مضطرب و گوشه گیر است. خواهر بزرگتر او که اکنون 19 ساله بود، یکی از صدها زن و دختری است که هنوز مفقود شده اند.
زهرا امرا، رئیس دفتر بنیاد امرا در دهوک با تلخی شکایت می کند: «هیچکس آنها را طلب نمی کند. او همچنین در بریتانیا به همراه خوانندگان به عنوان مترجم حضور دارد.
“هیچ کس به ما کمک نمی کند تا به دنبال خواهرانمان بگردیم. تعداد زیادی از جنگجویان داعش از زندان آزاد شده اند. وقتی داعش آمد، هیچکس به ما کمک نکرد و حالا میخواهند به سنجار برگردیم.»
زهرا در آگوست 2014 همکلاسی ها و دوستان خود را از دست داد. مادربزرگ او به دلیل ضعیف بودن برای بالا رفتن از کوه سنجار، جایی که دهها هزار ایزدی با پیشروی داعش فرار کردند، به ضرب گلوله کشته شد.
او میگوید، اما بیش از هر چیز، آیندهای را که خود و دوستانش برای آن برنامهریزی کرده بودند، از دست داد، و آسیبهای جمعی و احساس رها شدن عمیق است.
او می گوید: «ما احساس امنیت نمی کنیم. و ما به کسی اعتماد نداریم.»
گروه کر صلح زنان ایزدی را میتوان در برنامه سیاره موسیقی رادیو بیبیسی 3 که در بیبیسی ساوندز در دسترس است، شنید.